کد مطلب:106565 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:156

خطبه 180-پیوستگان به خوارج











[صفحه 693]

از سخنان آن حضرت علیه السلام است: قطنوا: اقامت گزیدند، بعدت: با كسر عین نابود شد. اشرعت الرمح: نیزه را به سوی كسی كه قصد زدن او را دارم راست گردانیدم. استفلهم: از آنها خواست پراكنده شوند و فرار كنند، و این را كار خوبی برای آنها جلوه داد، فل: پراكنده كردن و فرار كردن. ارتكاس: سرنگونی، امام (ع) یكی از یارانش را فرستاد تا درباره گروهی از سپاه كوفه كه تصمیم گرفته بودند به خوارج بپیوندند و از آن حضرت بیمناك بودند تحقیق و او را آگاه كند، چون آن مرد بازگشت امام (ع) از او پرسید: آیا ایمن شدند و بر جای ماندند یا ترسیدند و كوچ كردند، آن مرد عرض كرد: بلكه كوچ كردند ای امیرمومنان، امام (ع) فرمود: (دور باشند همان گونه كه قوم ثمود از رحمت خدا دور شد، آگاه باشید اگر نیزه ها به سوی آنها روانه شود و شمشیرها بر فرق آنها فرود آید، از كردار گذشته خود پشیمان شوند، همانا شیطان امروز از آنها خواسته است از گرد ما پراكنده شوند، و فردا از آنان بیزاری و دوری خواهد جست، آنها را همین بس كه از راه هدایت و رستگاری بیرون رفتند و در قعر گمراهی و كوری سرنگون گشتند، از حق رو گردان شدند و در وادی طغیان سرگردان گردیدند.) این

خطبه بر پرسش از كوچ كردن آن گروه و یا انصرف آنها از آن و علت هر یك از این دو امر كه احساس امنیت و ترس است مشتمل می باشد، و نیز شامل دعا برای نابودی آنهاست، واژه بعدا بنابراین كه مفعول مطلق است منصوب شده است، همچنین مشعر بر این است كه اگر بر این گروه هجوم برده می شد و كسانی از آنها كه قصد پیوستن به اولیای شیطان را داشتند زبون و ناتوان می شدند موجبات پشیمانی آنها از كارهایی كه در گذشته انجام داده اند فراهم می شد، و نیز علت پیوستن این قوم را بیان می كند، و آن این است كه شیطان از آنها خواسته است راه گریز را انتخاب كنند و جمعیت خود را پراكنده سازند، به جای استفلهم، استفزهم (آنها را به سبكسری واداشت) و استقبلهم (پذیرفت و از آنها خشنود گشت) نیز روایت شده و قرینه واژه اخیر قویتر است. فرموده است: و هو غدا متبری منهم و متخل عنهم. یعنی فردای قیامت شیطان آنان را رها می كند، واژه تبری، كه به معنای بیزاری است مقابل استقبال (پذیرفتن) است كه در پیش ذكر شد و می تواند واژه مذكور قرینه صحت آن روایت باشد، خداوند متعال فرموده است: (و اذ زین لهم الشیطان اعمالهم... تا انی بری منكم). فرموده است: فحسبهم بخروجهم من الهدی. یعنی این بر

ای كیفر و عذاب آنها بس است كه از شاهراه هدایت بیرون رفته اند، حرف باء در واژه بخروجهم، مانند قول خداوند متعال: (و كفی بالله شهیدا) مراد از ارتكاسهم فی الظلال و العمی بازگشت آنها به گمراهی قدیم و كوری جهالت است كه پس از آن كه به نور هدایت آن حضرت از آن رهایی یافته بودند بدان بازگشته اند، و معنای صدهم عن الحق خروج آنها را طاعت آن بزرگوار، و سرگردانی آنها در وادی جهل و هواپرستی است پس از آن كه در مدینه علم و عقل جا گرفته بودند، واژه جماح (سركشی) برای خروج آنها از صفت پسندیده عدالت و سركشی و طغیان آنان چنان كه پیش از این گفته شد و تجاوز آنان از مرز حق و صراط مستقیم استعاره شده است. و توفیق از خداوند است.


صفحه 693.